محل تبلیغات شما

امروز که مثلا روز دانش آموز بود مارو بردن حسینیه سپاه شهرمون . البته از هر مدرسه ای یه کلاس آورده بودن . از مدرسه ما فقط کلاس ما رو بردن

اول که رفتیم باید از بین این همه پسر وارد درب ورودی میشدیم بعدشم از پله ها میرفتیم بالا توی راه شیر لیوانی با نی دادن ما هم خوردیم . وقتی نشستیم هوا خیلی گرم بود چون یک سالن ورزشی بود و بهش حسینیه هم میگفتن . این همه سخنران دعوت کرده بودن ولی هیچ کدوم از پسرا به اون یارو نگاه نمیکردن و فقط به دخترا نگاه میکردن و ما هم میخندیدیم.

بعدشم که ۳تومن ازما گفته بودم بهمون پس دادن گفتن از خود سپاه ماشین گرفته شده بود

من و چند تا از بچه ها رفتیم و چیپلت خریدیم و زنگ تفریح خوردیم جاتون خالی خیلی خوش گذشت .چون زنگ بعدی که جغرافیا داشتیم دبیرمون رو پیچوندیم و درس رو ازمون نپرسید

قضیه ضایع شدنم در آینده

روز اول عینکی بودنم تو مدرسه

یکی دیگه از معایبم

هم ,رو ,بعدشم ,فقط ,رفتیم ,زنگ ,دانش آموز ,این همه ,روز دانش ,ما هم ,ازما گفته

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سرای شعر دفتر یادداشت خط خطی