من یه زمانی به پسر خالم با افتخار گفتم که من هیچ وقت عینکی نمیشم و چشم هام سالمه و سالم میمونه. الان یه حسی بهم میگه که تا چند وقت دیگه ضایع میشی
ولی امروز بایکی از بچه های مدرسه حرف میزدم گفت خب جلو اون نزن منم گفتم ماما بزرگ منو نمیشناسی نمیذاره که هی خواهد.گفت عینکت کو برو بزن اینا هم ببینن چون مامان بزرگم خیلی پسر خاله هام رو دوست داره خیلی مخصوصا همین آخریه که من باهاش لجم
هام ,ضایع ,یه ,وقت ,خیلی ,گفتم ,که من ,عینکت کو ,گفت عینکت ,کو برو ,خواهد گفت
درباره این سایت